جدول جو
جدول جو

معنی حرف انداختن - جستجوی لغت در جدول جو

حرف انداختن
(طَ لَ دَ)
در سخن کسی دویدن
لغت نامه دهخدا
حرف انداختن
در سخن کسی دویدن
تصویری از حرف انداختن
تصویر حرف انداختن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بر انداختن
تصویر بر انداختن
برافکندن، از میان بردن، نابود کردن، رسم و عادت یا قانونی را از بین بردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از در انداختن
تصویر در انداختن
درگیر کردن، انداختن، افکندن، به درون افکندن، شروع کردن، آغازکردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رو انداختن
تصویر رو انداختن
خواهش کردن، التماس و الحاح
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ور انداختن
تصویر ور انداختن
منسوخ کردن، از بین بردن
فرهنگ فارسی عمید
(رِشْ / رُشْ وَ / وِ سِ تَ دَ)
کرک انداختن سخن یا گفتگو یا صحبت، گرم شدن و ادامه یافتن آن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(سَ / سِ شُ دَ)
لرد انداختن سرکه و آب غوره و غیره، لرت افکندن. لرد افکندن. رجوع به لرت افکندن و لرد و لرت افکندن شود
لغت نامه دهخدا
(سَ فَ کَ دَ)
لرت افکندن. لرد افکندن
لغت نامه دهخدا
تصویری از سر انداختن
تصویر سر انداختن
حرکت دادن و جنباندن سر به هر طرف از روی تکبر و مستی و شور و حال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تف انداختن
تصویر تف انداختن
آب دهن افکندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از در انداختن
تصویر در انداختن
انداختن، بمجادله و مناظره افکندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر انداختن
تصویر پر انداختن
مجرد گشتن و نشاط کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لرت انداختن
تصویر لرت انداختن
لرت افکندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رو انداختن
تصویر رو انداختن
سوال کردن تقاضا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رو انداختن
تصویر رو انداختن
((اَ تَ))
سؤال کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غر انداختن
تصویر غر انداختن
((غِ. اَ تَ))
چیزی را تا آخر مصرف کردن، تمام کردن
فرهنگ فارسی معین
ایجاد کردن، به وجود آوردن، خلق کردن، ساختن، ترتیب دادن، سامان دادن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از تف انداختن
تصویر تف انداختن
Spit
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تف انداختن
تصویر تف انداختن
cracher
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تف انداختن
تصویر تف انداختن
吐く
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تف انداختن
تصویر تف انداختن
לפלוט
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تف انداختن
تصویر تف انداختن
थूकना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تف انداختن
تصویر تف انداختن
meludah
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تف انداختن
تصویر تف انداختن
ถุย
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تف انداختن
تصویر تف انداختن
spugen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تف انداختن
تصویر تف انداختن
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تف انداختن
تصویر تف انداختن
escupir
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تف انداختن
تصویر تف انداختن
sputare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تف انداختن
تصویر تف انداختن
cuspir
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تف انداختن
تصویر تف انداختن
吐痰
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تف انداختن
تصویر تف انداختن
плювати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تف انداختن
تصویر تف انداختن
spucken
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تف انداختن
تصویر تف انداختن
плевать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تف انداختن
تصویر تف انداختن
뱉다
دیکشنری فارسی به کره ای